تواضع گرچه محبوبست و فضل بیکران دارد
نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد
تواضع گرچه محبوبست و فضل بیکران دارد
نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد
همه اش حرف های پوچ است. نباید خود را کاملاً در عشق رها کرد و همیشه منتظر چیزی بود. مثل اینکه از دریای طوفانی انتظار آرامش داشته باشی...
حتی اگر عشق بر قلب چیره شد باید بیرونش انداخت.
📜| نمایشنامه ی مرغ دریایی
👤| آنتوان چخوف
Because we are the origin of all coming evil.
👤| Carl Gustav Jung
من آدم خیلی خوبی نیستم. عوضش همیشه سعی میکنم دل نشکنم. با حرفام کسیو ناراحت نکنم. مقابل حرفاشون سکوت کنم. به اونی که نیاز داره کمک میکنم و کنارشم. به حرفای کسی که دلش گرفته گوش میدم.
با وجود اینها شب ها وقتی سر روی بالش میذارم و چشمام رو میبندم هنوز حس میکنم آدم خوبی نیستم.
خیلی طول کشید تا بفهمم کاری که خوشایند من نیست لزوما غلط نیست. انتظاراتی که از آدمها دارم هم لزوما درست نیست و اساسا من جای حق ننشستهام که متر و معیار درست و غلط باشم. این در ظاهر خیلی ساده به نظر میرسه ولی سخت گدشت تا من اینو بفهمم.
همچون تولد کودکی در هواپیمای درحال سقوط، من در پایان آغاز شدم.
لازم نیست گوش کنید، فقط منتظر شوید.
حتی لازم نیست منتظر شوید، فقط بیاموزید که آرام و ساکن و تنها باشید.
جهان آزادانه خود را به شما پیشکش خواهد کرد تا نقاب از چهره اش بردارید.
انتخاب دیگری ندارد؛ مسرور به پای شما در خواهد غلطید.

آسمان آبی بود، و این خودش کلی بود.
...و وقتی به چشم های توی آینه نگاه کرد، فهمید که در زندگی لحظاتی هست که در آن مغز خوب کار نمیکند و ممکن است اشتباهاتی مرتکب شودکه دیگر هیچ وقت جبران پذیر نباشند.
من نمیتوانم به تو بفهمانم.
نمیتوانم به کسی بفهمانم که در من چه میگذرد.
من حتی نمیتوانم آن را برای خودم توضیح دهم.
👤| کافکا
چقدر زیباست
کسی را دوست بداریم
نه برای نیاز ،
نه از روی اجبار ،
ونه از روی تنهایی ،
فقط برای اینکه ارزشش را دارد...
رو به بنبست رسیده بود. همچون موجودی که زره ی سنگینی داشت، موجودی کند و بی تفاوت، به همین راضی بود که از یک لحظه به لحظه ی دیگر برود و سی سال به همین وضعیت ادامه داده بود.
دنیای متقلب ها و هیولا ها و آدم های عجیب و غریب بود.
هر دقیقه از آینده خاطرهایه از گذشته.
تا وقتی دیدگاه خود را عوض نکنید هیچ چیز عوض نمیشود.
تمرکز بر آنچه که امروز شما را در این جایگاه محبوس کرده موجب تمدید مدت حبس میشود. آنکه تو را کشت و تو نمردی امروز دیگر نمیتواند تو را بکشد مگر وجودت را در اختیارش بگذاری. نقطهی توجه شما مقصد شماست. نقطهی توجه شما عادت شماست. نقطهی توجه خودتان را عوض کنید حتی به قیمت گران. بعضی از توجهات تنگی نفس در پی دارند آنها را بازشناسی و حذف کنید. حذف، ذره ذره حادث میشود، متوجه باشید. وجود شما ذره ذره تغییر میکند متوجه باشید. تغییرِ ذره ذرهی وجود، حذف ذره ذره را موجب میگردد متوجه باشید. در واقع تغییر یعنی توجه ، یعنی متوجه بودن. و بودن به معنای تام با توجه حاصل میشود. و اگر خریدار توجه باشید قیمتش بسیار گران است اما خریدی ارزشمند است.
تنهایی بدان معنا نیست که اطرافت خالی از آدم باشد.
نه این نیست و نخواهد بود.
هر وقت اندیشه ات، اندیشه دیگران را بیگانه یافت.
و افکارت، تنها در اضلاع جهان خودت تداوم داشت.
این یعنی بنبست معنوی.
یعنی تنهایی.
یک تنهایی عمیق، و سرشار از وجود.
میدونی خود ده سال دیگهت الان اگه میتونست باهات حرف بزنه بهت چی میگفت؟
به خاطر تمام امیدهایی🌱 که بهم دادی
به خاطر تمام تلاش هایی😉 که کردی
و به خاطر تسلیم نشدن 🌻 و جا نزدنت
امروز من به اینجا😎 رسیدم.
ازت ممنونم🤍🌈 و خیلی دوستت دارم.
چه کسی توان این را دارد که مرا نجات دهد؟هیچکس! زیرا هیچکس از من مقتدرتر و توانمندتر نیست.اما من، من یگانه دشمن خویشتنم..
📖| فکر جنایت
✎ | لئونيد آندریف
من گمان می کنم هرکسی در ته دلش یک باغی دارد که پناهگاه اوست. هیچکس از آنجا خبر ندارد، کلیدش فقط در دست صاحبش است. آنجا آدم هر تصور ممنوعی دلش بخواهد میکند.عشق های محال، هر آرزوی ناممکن و هر خواب و خیال خوش، هر چیز نشدنی، آنجا شدنی است! یک بهشت یا شاید جهنم خودمانی و صمیمی که هرکس برای خودش دارد. این باغ اندرونی چه بسا از دید باغبانش هم پنهان است اما یک روزی و یک جوری آن را کشف میکند..
📖| گفتگو در باغ
✎| شاهرخ مسکوب
باب اسفنجی: تو چرا همیشه خنثی ای؟
اختاپوس: چون تنهایی خوشحال شدم، تنهایی ناراحت شدم، تنهایی تحمل کردم، تنهایی بزرگ شدم و دیگه عادت کردم.
به تنهاییات عادت کردی
در رویای یک عشق بزرگی
ولی از هیچ چیزی هم به اندازهی عاشق شدن نمیترسی.
تصور وصل شدن و تکیه دادن به یکی دیگر تو را به وحشت میاندازد.
+ سلام سلام🌻 خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟ رو به راهین؟ رو به رشدین؟ چه خبرا؟
+ هم اکنون صدای من رو از خوابگاه میشنوید😁 و یه هفته ای میشه که دانشگاه به صورت رسمی برای من شروع شده😉 ولی من هنوز به صورت رسمی نمیخوام باور کنم😭
+ اتاق جدیدم طبقه سومه مثل پارسال😵💫 ولی یه خوبی که این طبقه داره اینکه خلوت و تمیزه 😊 خدا رو شکر تا اینجای کار هم اتاقی های خوبی دارم 🌻
+ دارم دنبال یه چالش سی روزه دیگه میگردم و هنوز موفق به انتخاب نشدم 🤔 حس میکنم این چالش ها خیلی کمک کننده ان🌱
+ بلاگفا چه سوت و کوره هیشکی نیست ☹️
+ همچنان سعی در پیدا کردن کار هم دارم 🧐 و امیدوارم بتونم یه کار پاره وقت پیدا کنم چون واقعا هزینه ها بالا و کمرشکنه🫠
+ جریان زندگی خیلی آروم داره پیش میره و خدا رو شکر از این بابت 🌱🤍
+ کتاب خوندن واقعا حس خوبی بهم میده 🥰 امروز یه کتاب رو تموم کردم که چند پست قبلی معرفیش کردم و یه کتاب جدید رو شروع کردم 🤓
+ دیروز چای و کلوچه ام🥐🫖 رو در خلوتی دوست داشتنی و نوستالژیک طور با خودم وقت صرف کردم😊 و باید بگم خیلی حس جالب و غریبی بود از این کارا باید بیشتر انجام بدم🌱🌻
+ آخر هفته ها غذا نداریم😶🌫️ و مجبوریم خودمون غذا درست کنیم و باید بگم کم کم سرآشپز درونم داره خودی نشون میده ها😜
+ خب دوستان شما چه خبرا؟🤔 چه میکنی؟🤔 در چه حالین؟🤔
درسته یه دی ماهی ام☃️