هوای مورد علاقه من🌤️ هوای ابری خنک پاییزی قبل از طلوع آفتاب🌥️ هوای ابری خنکی خاص خودش رو داره🌱 مخصوصا اول صبح هواش بهشته برای من😊 اگه همراه با چای☕ داغ و از آرامش و سکوت طبیعت لذت ببری که دیگر هیچ🤍🌈 هوای خنک و آرومی که سراسر آرامش رو به روح آدم تزریق میکنه🌌
هیچوقت اون دِژ محکمی که از خودتون تو نگاهِ بقیه ساختید و خراب نکنید،اگر خوب به یاد بیارید برای ساختن اون دِژی که همه ایستاده بودن تا ببین کِی خراب میشه، چقدر سختی کشیدین و تلاش کردین ، هیچوقت با کلنگ اون چیزی که تو نگاه و تصور دیگران از خودتون ساختید و خراب نمیکردین. خیلی از کارها و رفتارهارو انجام نمیدادین و خودتونو به حراج نمی‌ذاشتید و اجازه نمیدادین ادمای ارزون براتون گرون تموم بشن.
👤| فرگل مشتاقی
پس جهنم اینه!
هرگز به این شکل درباره‌اش فكر نمی‌كردم یادتون هست: گوگرد، آتیش، سیخ...
آه! عجب حرف‌های مضحكی سال‌ها در مغزمان فرو کردند! احتیاجی به سیخ نیست!
حالا فهمیدم: جهنم همان زندگی اجباری با احمق‌های اطرافه.
👤 | ژان پل سارتر
نارنگی 🍊: لیبره
بنفشه🌺: هالووین
لیمو🍋: آکوا دی جیوا
قهوه☕: بلک اوپیوم
سیب سبز🍏: لایت بلو
چوب و باران🌧️: شی وود
تمیزی و پاکی🧼: جوی دیور
بوی بچه👼: بیبی پودر
از این روش می‌تونید هر فیلمی رو با لینک مستقیم توی گوگل به راحتی پیدا و دانلود کنین =)
کافیه آخر اسم فیلم با فاصله این عبارت رو اضافه کنین:
.mp4 parent directory
مثال:
batman the dark knight rises .mp4 parent directory
"If the only thing keeping a person decent is the expectation of divine reward then brother, that person is a piece of shit."
...تنها بود اما اصلاً احساس تنهایی نمیکرد. خیلی شبیه شب کریسمس در پاریس بود، احساس اینکه همه دارند تماشایش میکنند، انگار کل جهان تماشاچی شده باشند، احساسی که سبب میشد همیشه در بهترین وضعیت خود را نگه دارد، چون کافی بود یک اشتبه مرتکب شود و فاجعه به بار آید. با این همه کاملاً اطمینان داشت که اشتباه نخواهد کرد. به هستی اش حال و هوایی عجیب و لذتبخش می بخشید، تام فکر کرد احتمالاً همان احساسی است که یک بازیگر وقت ایفای نقشی مهم روی صحنه دارد، در حالی که مطمئن است هیچکس نمیتواند نقشی را که دارد بازی میکند به خوبی او بازی کند. هم خودش بود و هم نبود. با آنکه آگاهانه هر حرکت خود را زیر نظر داشت، احساس میکرد منزه و آزاد است...
I know it is my father's first time on this Earth, too.
And I know He had it worse when he was little.
But I was little too.
👤| Franz Kafka
امشب پدیده ماه آبی رخ میده و ماه به درخشان ترین و زیباترین حالت خودش در میاد🌛🌌
و این هم از این همه چیز رو مرتب کردم 
و یا ابررررررفض که چنقده کار داشتم 
دیگه اینکه باید به دوره هام ادامه بدم و یادداشت برداری هام رو داشته باشم 
فردا هم آخرین کارام رو راست و ریس میکنم 
👩💻- به وب ها سر میزنم
✍️- پست هام رو میزارم
🎵- آهنگ هام رو مرتب کنم
📚- کتابام رو سر و سامون بدم
📑👩🎓- و جدی برم سراغ درس خوندن
پی‌نوشت:
و بالاخره همه چیز رو مرتب کردم 
و چنقده کار داشتم هوف 
دیگه اینکه باید به دوره هام ادامه بدم 
و جدی برم سراغ زبان فراسوی عزیز 
خدا رو شکر همه چی آروم پیش میره 
خدای عزیزم شکر بابت همه چی 
تو زندگیت فقط به دو نفر اعتماد کن.
یکی اونی که تو آینه نگاه میکنی می‌بینیش، یکی اونی که به اسمون نگاه میکنی و نمی‌بینیش.
Life is meant to be experienced.
Do things you've never done.
Live a life where at the end, you will have no regrets.
It's never enough, is it? Time.
We always think we have so much of it, but when it really counts, we don't have enough at all.
👤| T.J. Klune, Under the Whispering Door.
+ سلام سلام به همه 
خوبین؟ خوشین؟ سلامتین؟ رو به راهین؟ رو به رشدین؟ چه خبرا؟
+ دیروز بعد از مدت ها اتاقم رو تمیز کردم 
و باید بگم هیچی اندازه نظم و ترتیب همه چی منو خوشحال نمیکنه 
+ امروز یه عدد مارمولک توی اتاق پیدا کردم 
یااااااااااااا امام زاده بیژن
با کمک امیرحسین چقله بادوم 
راهی اون دنیاش کردیم 
+ از وقتی برگشتیم خونه همه چی روال خودش پیش میره 
دارم درس میخونم 
برنامه نویسی تمرین میکنم 
و خلاصه کارهام رو هدفمند پیش میرم 
+ تصمیم گرفتم خاطراتم رو ثبت کنم 
چه با عکس 🖼️چه با فیلم 📽️و حتی با نوشتن ✍️چون مرورشون حس خوبی داره 
+ کتابم رو دارم تموم کنم و باید بگم داستان داره به جاهای جالبی میرسه 
(تیکه هایی که خوشم اومده رو میزارم اینجا)
+ و همانا دانشگاه و شروع ترم از رگ گردن به ما نزدیکتر است 
و منی که هنوز در الفبای فرانسوی به سر میبرم 
+ گاهی این همه فکر کردن و ساختن سناریو هایی که هرگز اتفاق نمی افتن واقعا اذیتم میکنه 
بس کن مغز عزیز
+ این اواخر کشف کردم که برنامه نویسی رو واقعا دوست دارم میتونم کل روزم رو کد بزنم و حتی خسته هم نشم 
+ یه افسانه اس که اگه آهنگی بدون دلیل زمزمه میکنین بخاطر اینکه معشوقه اتون داره اونو براتون میخونه 
حالا معشوقه من چی میخونه؟ هپی لاما سد لاما منتالی دیسترک لاما 
هپی لاما و زهرماررررررررررر 
+ وقتش زندگی رو ساده بگیرم و خوشحال باشم 
خدای عزیزم به تو میسپرم خودت ردیفش کن ای بهترین پناهی
به زنده ماندن در این دیار
چه پای سختی فشرده‌ام
چه مرگ‌ها آزموده‌ام
ولی شگفتا نمرده‌ام
👤| سیمین بهبهانی
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد از فریاد درد.
👤| فروغ فرخزاد
آدم‌های دیگه رو نمی‌دونم، ولی من وقتی صبح‌ها خم میشم کفشمو بپوشم، با خودم فکر میکنم، یا عیسی مسیح، خب حالا که چی؟!
👤| چارلز بوکفسکی
شخصیت‌هایی در من‌اند
که در گوشه‌ای نشسته‌اند
و مثل مرگ با هیچکس حرف نمی‌زنند...
👤| گروس عبدالملکیان
+ تو همیشه حرف‌های بقیه رو شنیدی. اما کسی هم بود که پای حرف‌های تو بشینه؟
- خیلی وقته درد و دل نمیکنم...
"بعضی وقتا تو واسش آدم درستی هستی؛ ولی اون هنوز واسه داشتنِ آدم درست، آماده نیست."
روشن است که خسته ام. زیرا آدمیان در جایی باید خسته شوند از چه خسته ام، نمیدانم. دانستنش به هیچ رو به کارم نیاید زیرا خستگی همان است که هست سوزش زخم همان است که هست و آن را با سببش کاری نیست. آری خسته ام و به نرمی لبخند می زنم بر خستگی که فقط همین است.
👤| فرناندو پسوآ
«همین مجازات تو را بس که من دیگر تو را آنطور که می‌دیدم، نمی‌بینم!»
اندوه که از حد بگذرد جایش را می‌دهد به یک بی‌اعتنایی مزمن. دیگر مهم نیست بودن یا نبودن، دوست داشتن یا نداشتن.
آن چه اهمیت دارد یک کشتار رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمی‌کشاند و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه میکنی و نگاه میکنی.
👤| صادق هدایت
سکوت همیشه به معنای رضایت نیست ...
گاهی یعنی خسته ام از اینکه مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمی دهند توضیح دهم !
📖 به کی سلام کنم
✎ سیمین دانشور
+ هوراااااااا برگشتیم و خونه و بالاخره از فلاکت بازسازی رها گشتیم 
+ چرا هوا اینقدر داااااااغ 
کار از گرما گذشته دیگه قشنگ با شعله های خورشید در آغوش همیم 
+ کلا سه ساعت خوابیدم 
و صبح هم به لطف خواهرگرام نتونستم بیشتر از یه ساعت بخوابم و دارم داغون میشم خداااااااا
+ کیلو کیلو توی دلم قند آب میشه
برگشتیم خونه و توی اتاق عزیز خودم و خلوت خودم هستم 
+ دو تا کتاب دیگه دارم واسه خوندن و مشتاقم زودتر شروعشون کنم
+ باید برنامه ریزی کنم و شروع کنم به یادگرفتن و مهارت افزودن
+ بلاگفا چه در سکوت خفته 
ناراحتم میکنین که 
+ دیشب برقا رفت 
دو ساعتی رو توی حیاط نشستم و به آسمون شب نگاه کردم و اونجا بود که فهمیدم خیلی وقته که به ستاره ها نگاه نکرده بودم و خوشی های کوچیک و زیبا رو از خودم دریغ کرده بودم 
+ کتاب جدیدم رو شروع کردم و داستان داره جالب میشه
درسته یه دی ماهی ام☃️
